حیاط خلوت من

خوش آمدید

چرا مردا عینک آفتابی میزنن ؟عینک
 .

 .

 .

 .

 .

 .

 .
 ۷% : بخاطر نور خورشید
۲۳% : بخاطر اینکه ظاهر باحالی داشته باشن
۷۰% : نمیخوان بقیه بدوونن دارن به کجا نگاه میکنن قهقهه

 
 

 

نوشته شده در شنبه 1 مهر 1391برچسب:,ساعت 19:3 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

 

100% فمینیستی (آقایون نخونن)

 

 

چرا مردها دارای وجدان پاکی هستند؟
به این دلیل که هیچ گاه از آن استفاده نمی کنند

چرا روانکاوی مردها خیلی سریع تر نسبت به خانم ها انجام می پذیرد؟
زیرا هنگامیکه زمان بازگشت به دوران کودکی فرا می رسد، مردها همان جا قرار دارند

شباهت آقایون با آگهی های بازرگانی چیست؟
شما نمی توانید یک کلمه از حرف های آنها را باور کنید و هیچ چیز برای زمانی بیش از 60 ثانیه دوام نمی آورد

ورزش کنار دریای آقایون چیست؟
هر موقع خانمی را می بینند شکم هایشان را تو می دهند

به یک مرد با نصف مغز چه می گویند؟
با استعداد

خدا بعد از خلق مرد ها چه گفت؟
من می تونم کارمو بهتر از این انجام بدم

در آمریکا به یک مرد باهوش و با استعداد چه می گویند؟
توریست

یک وضعيت غير قابل كنترل چیست؟
صد و چهل و چهار مرد در يک اتاق

برای درست کردن پاپ كُرن به چند مرد نیاز است؟
سه تا، یک نفر ماهیتابه را بر روی گاز نگه میدارد و دو نفر دیگر گاز را تکان می دهند تا گرما به تمام سطح ماهیتابه برسد

آقایون لباس هایشان را چگونه دسته بندی می کنند؟
"کثیف" و " کثیف اما قابل پوشیدن"

تنها یک مرد می تواند یک ماشین ارزان قیمت 2 ميليون توماني بخرد و
یک سیستم صوتی 4 ميليون توماني بر روی آن نصب کند

شما به مردی که همه چیز دارد چه می دهید؟
زنی که به او نشان دهد چگونه می تواند از آنها استفاده کند

چرا مردان تنها در نیمی از زندگی خود با بحران مواجه هستند؟
زیرا آنها در تمام طول زندگی خود در دوران نوجوانی به سر می برند

آینده نگری یک مرد چگونه مشخص می شود؟
به جای یک بطری 2 بطری مشروب بخرد

فرق یک شوهر جدید با یک هاپوي جدید در چیست؟
بعد از یک سال هاپو هنوز هم از دیدن شما به هیجان می آید

نازکترین کتاب دنیا چه نام دارد؟
چیزهایی که مردان در مورد زنان می دانند

 

خصوصیات پسرا :

1- به محض اینکه پشت لبشون سبز شد زن میخوان .

 

2- شصت تا دوست دختر دارن ولی به همه میگن که اصلا دختر بازی را دوست ندارن .

 

3- در دو کار استاد هستند : دعوا کردن و فحش دادن .

 

4- افتخار میکنند که اصلا به ناموس مردم نگاه نمیکنند ولی تا دلت بخواد فیلمهای  ضایع میبینند .

 

5- فکر میکنند که تموم دخترا کشته مرده ی اونان .

 

6- وقتی برای اولین بار با یک دختر حرف میزنند بدنشون میره رو ویبره(همان لرزش خودمون)

 

نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت 12:37 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

girl.gif

جرات داری به این دختر تیكه بنداز

نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت 12:12 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

داخل کلاس: معلم مشغول بلوتوث بازی با یکی از بچه های خفن کلاس است. امیر و رضا در حال مخ زدن دختری هستند وبا اس ام اس دادن مخش را تیلید میکنند! انگاری ان سمت کلاس علی با کیوان دعوایش شده که چرا اون روز ماه پیش ساعت هفت و نیم به دوست دختر من سلام کردی؟؟؟!!

 

گوشه کلاس صدایی به گوش میرسد: نصرت در حال گریه کردن است میگوید عاشق شده ام...صغرای من...!!!!

 

میز جلویی را face to face معلمه جای اسکول کلاس است که یکهو سوالی برایش پیش می اید: اقا چرا درس را شروع نمیکنید؟! معلم با چشم غره به او مینگرد...صدای زنگ به صدا در می اید...بچه ها به طرز فجیعی به طرف در حمله ور میشوند تا نکند زنگ مدرسه دخترانه زودتر از اینکه انها برسند بخورد؟؟؟؟!!!

 

نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت 11:59 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

نوشته شده در سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:,ساعت 13:14 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

سلام بچه ها خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

امروز یه خبر بد دارم

چطوری بگم...

من دیگه نمیام بنا به دلایلی فک میکنم میدونید!

قرار بود از بعد شهریور نیام ولی افتاد امروز شاید هر از گاهی..........................!!!!!!!!!!!!!!!!بیام به نظراتون جواب بدم 

تاساعت  17:00  اونم شاید بتونم به سولاتون جواب بدم

                                                  بای بای

                                                  میبوسمتون

                                                  خداحافظ

                                     

نوشته شده در سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:,ساعت 13:3 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

هر کی میخواست یه زندگی عاشقانه رو مثال بزنه بی اختیار زندگی سام و مولی رو بیاد می اورد.یه زندگی پر از مهر و محبت.تو دانشگاه بصورت اتفاقی با هم آشنا شدن ،سلیقه های مشترکی داشتن ،هر دو زیبا ،باهوش و عاشق صداقت و پاکی بودن و خیل زود زندگی شون رو تو کلیسا با قسم خوردن به اینکه که تا اخرین لحظه عمرشون در کنار هم بمونن تو شادی دوستان و خانواده هاشون اغاز کردن.همه چیشون رویایی بودو با هم قرار گذاشتن بودن یک دفترچه خاطرات مشترک داشته باشن تا وقتی پیر شدن اونا رو برای نوه هاشون بخونن و با یاد اوری خاطرات خوش هیچوقت لحظه های زیبای با هم بودن رو از یاد نبرن.واسه همین قبل از خواب همه چی رو توش مینوشتن . با اینکه 5 سال از زندگیشون میگذشت هنوزم واسه دیدار هم بی تابی میکردند .وقتی همدیگه رو تو اغوش میگرفتند دلاشون تند تند میزد و صورتشون قرمز قرمز میشدو تمام تنشون رو یه گرمای وصف نشودنی اسمونی فرا میگرفت. همه چی خوب پیش میرفت تا اینکه سام اونروز دیر تر به خونه اومد، گرفته بود دل و دماغی نداشت مولی اینو به حساب گرفتاری کارش گذاشت،اما فردا و فرداهای دیگه هم این قضیه تکرار شد وقتایی که دیر میکرد مولی دهها بار تلفن میزد اما سام در دسترس نبود ووقتی به خونه برمیگشت جوابی برای سوالات مولی که کجا بودو چرا دیر کرده نداشت. برای مولی عجیب بود باورش نمیشد زندگی قشنگش گرفتار طوفان شده باشه .بدتر از همه اینکه از دفترچه خاطراتشون هم دیگه خبری نبود.تا اینکه تصمیم گرفت سام رو تحت نظر بگیره اولین جرقه های ظنش با پیدا شدن چند موی بلوند رو کت سام شکل گرفت بعد هم که لباسهاشو بیشتر کنترل کرد بوی غریبه عطر زنانه شک اونو بیشتر کرد .نه نه این غیر ممکن بود اما با دیدن چندین پیامک عاشقانه با یک شماره ناشناس در تلفن سام همه چی مشخص شد .سام عزیزش به اون و عشقشون خیانت کرده بود حالا علت تمام سردیها بی اعتناییهاو دوریها سام رو فهمیده بود.دنیا رو سرش خراب شد توی یک لحظه تمام قصر عشقش فرو ریخت و جای اونو کینه نفرت پر کرد .مرد ارزوهاش به دیوی وحشتناک تبدیل شده بود.

بقیه در ادامه مطلب...


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:26 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

VBIran Pro

VBIran Pro
 


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:,ساعت 3:2 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

 

سرگرمی,مطالب خنده دار

 

وقتي يک دختر حرفي نميزند

ميليونها فکر در سرش مي گذرد

 

وقتي يک دختربحث نميکند

عميقا مشغول فکر کردن است

 

وقتي يک دختربا چشماني پر از سوال به تو نگاه ميکند

يعني نمي داند تو تا چند وقت ديگر با او خواهي بود

 

وقتي يک دختر بعد از چند لحظه در جواب احوالپرسي تو مي گويد: خوبم

يعني اصلا حال خوبي ندارد

 

وقتي يک دختر به تو خيره مي شود

شگفت زده شده که به چه دليل دروغ مي گويي

 

وقتي يک دختر سرش را روي سينه تو مي گذارد

آرزو مي کند براي هميشه مال او باشي

 

وقتي يک دختر هر روز به تو زنگ مي زند

توجه تو را طلب مي کند

 

وقتي يک دختر هر روز براي تو [اس ام اس] مي فرستد

يعني ميخواهد تو اقلا يک بار جوابش را بدهي

 

وقتي يک دختر به تو مي گويد دوستت دارم

يعني واقعا دوستت دارد

 

وقتي يک دختر اعتراف مي کند که بدون تونمي تواند زندگي کند

يعني تصميم گرفته که تو تمام آينده اش باشي

 

وقتي يک دختر مي گويد دلش برايت تنگ شده

هيچ کسي در دنيا بيشتر از او دلتنگ تو نيست

 

سرگرمی,مطالب خنده دار

 

وقتي يک پسر حرفي نمي زند

حرفي براي گفتن ندارد

 

وقتي يک پسر بحث نمي کند

حال وحوصله بحث کردن ندارد

 

وقتي يک پسر با چشماني پر از سوال به تو نگاه مي کند

يعني واقعا گيج شده است

 

وقتي يک پسر پس از چند لحظه در جواب احوالپرسي تومي گويد: خوبم

يعني واقعا حالش خوبه

 

وقتي يک پسر به تو خيره مي شود

دو حالت داره يا شگفت زده است يا عصباني

 

وقتي يک پسر هر روز به تو زنگ مي زند

او با تو مدت زيادي حرف مي زند که توجه ات را جلب کند

 

وقتي يک پسر هرروز براي تو [اس ا م اس] مي فرستد

بدون که براي همه "فوروارد" کرده

 

وقتي يک پسر به تو ميگويد دوستت دارم

دفعه اولش نيست (آخرش هم نخواهد بود)

 

وقتي يک پسر اعتراف مي کند که بدون تو نمي تواند زندگي کند

تصميم شو گرفته که تورو اقلا واسه يه هفته داشته باشه


نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:,ساعت 2:33 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

نادرترین موجود کره خاکی را ببینید+عکس

وب سایت فارسی زبان برای دانلود ها | www.4downloads.ir

 

صاحب این گربه که سه هفته پیش تصاویر متعلق به این موجود را در فیس بوک، توئیتر و یوتیوب منتشر کرده است این حیوان خانگی را با بیش از یک میلیون بیننده به محبوب ترین موجود کره زمین تبدیل کرده است.

 

 

 

 

این گربه به دلیل اینکه نیمی از صورتش کاملا مشکلی و نیمی دیگر قهوه ای روشن است به گربه ای با دو چهره متفاوت تبدیل شده و کاربران نام ونوس ، سیاره ای که دو چهره دارد را برای او انتخاب کردند.

به گفته لسلی لیون، استاد دانشگاه کالیفرنیا بررسی ژنتیک ای گربه نشان داده است که وی یکی از نادرترین حیوانات زمین است.
وی می گوید: داشتن دو نیم رخ کاملا متفاوت بیانگر بهره مندی از دو نون دی.ان.ای متفاوت بوده که این امر یکی از نادرترین اتفاق های این کره خاکی است. در این موجود به نظر می رسد دو جنین متفاوت با هم تلفیق شده اند!

البته گربه هایی تورتوسشیل که نژادی از گربه است به حیواناتی اطلاق می شود که دارای پوستی خال خالی هستند. این گربه نیز از این نژاد بوده منتها یک کروموزوم X اضافی هم دارد!

لیون ادامه میدهد: برای ارائه اطلاعات دقیق تر باید این گربه تحت آزمایش ژنتیک قرار بگیرد که هنوز صاحبش این اجازه را به محققان نداده است.
یکی دیگر از راز های این گربه چشم های آبی اوست که توجه محققان را جلب کرده است. به هر حال همه این رازها باعث شده او امروز معروفترین حیوان دنیا باشد.

نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:,ساعت 1:34 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

وب سایت فارسی زبان برای دانلود ها | www.4downloads.ir

 

 

 

 

 بقیه در ادامه مطلب...


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:,ساعت 1:25 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:,ساعت 1:21 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

وب سایت فارسی زبان برای دانلود ها | www.4downloads.ir

بقیه در ادامه مطلب...


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:,ساعت 1:5 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

ای یار به جهنم که مرا دوست نداری     از عشق تو هرگزنکنم گریه و زاری

اگر روزی بری و یار بگیری                 الهی تب کنی فرداش بمیری

الهی سرخک و اوریون بگیری             تب مالت و فشار خون بگیری

اگر بردی از این ها جان سالم            الهی درد بی درمان بگیری

الهی تو بمیری من بمانم                سر قبرت بیام قرآن بخوانم

                                                                               

 

نوشته شده در یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:,ساعت 15:6 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

یچاره دخترا اگه خوشگل باشن می گن عجب جیگریه! اگه زشت باشن می گن کی اینو می گیره! اگه تپل باشن می گن چه گوشتیه! اگه لاغر باشن می گن چه مردنیه! اگه مودبانه حرف بزنن می گن چه لفظ قلم حرف می زنه! اگه رک و راست باشن می گن چه بی حیاست! اگه یه خورده فکر کنن می گن چقدر ناز می کنه! اگه سری جواب بدن می گن منتظر بود! اگه تند راه برن می گن داره می ره سر قرار! اگه اروم راه برن می گن اومده بیرون دور بزنه ول بگرده! اگه با تلفن کارتی حرف بزنن می گن با دوست پسرشه! اگه خواستگارو رد کنه می گن یکی رو زیر سر داره! اگه حرف شوهرو پیش بکشه می گن سر و گوشش می جنبه ! اگه به خودش برسه می گن دلش شوهر می خواد می خواد جلب توجه کنه ! اگه............چکار کنه بمیره خوبه؟

نوشته شده در یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:,ساعت 14:56 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

 

مامان - بعله ؟ - من می‌خوام به دنیا بیام ... - باشه



- مامان - بعله ؟ - من شیر می‌خوام - باشه



- مامان - بعله ؟ - من جیش دارم - خب



- مامان - بعله ؟ - من سوپ خرچنگ می‌خوام - چشم



- مامان - بعله ؟ - من ازون لباس خلبانی‌ها می‌خوام - باشه



- مامان - بعله؟ - من بوس می‌خوام - قربونت بشم



- مامان - جونم ؟ - من شکلات آناناسی می‌خوام - باشه



- مامان - بعله ؟ - من دوست‌دختر می‌خوام - خب



- مامان - بعله ؟ - من یه خط موبایل می‌خوام با گوشی سونی - چشم



- مامان - بعله ؟ - من یه مهمونی باحال می‌خوام - باشه عزیزم



- مامان - بعله ؟ - من زن می‌خوام - باشه عزیز دلم



- مامان - بعله ؟ - من دیگه زن نمی‌خوام - اوا ... باشه



- مامان - .. بعله - من کوفته تبریزی می‌خوام - چشم



- مامان - بعله ؟ - من بغل می‌خوام - بیا عزیزم



- مامان - بعله ؟ - مامان - بعله - مامان - ... جونم ؟ - مامان حالت خوبه ؟ - آره



- مامان ؟ - چی می‌خوای عزیزم ؟ - تو رو می‌خوام .. خیلی - ...



***



- بابا - بعله ؟ - من می‌خوام به دنیا بیام - به من چه بچه .. به مامانت بگو



- بابا - هان؟ - من شیر می‌خوام - لا اله الا الله



- بابا - چته ؟ - من از اون ماشین کوکی‌های قرمز می‌خوام - آروم بگیر بچه



- بابا - اههههه - من پول می‌خوام - چی ؟؟؟؟ !!!



- بابا - اوهوم ؟ - منو می‌بری پارک ؟ - من ماشینمو نمی‌برم تو پارک تو رو ببرم ؟



- بابا - هان ؟ - من زن می‌خوام - ای بچه پررو .. دهنت بو شیر می‌ده هنوز



- بابا - .... - من جیش دارم - پوففف



- بابا - درد - من زن نمی‌خوام - به درک



- بابا - بلا - بابا - زهرمار - من یه اتاق شخصی می‌خوام - بشین بچه



- بابا - مرض - منو دوست داری - ها ؟



- بابا - ... - بابا - خررر پفففف - بابا - خفه - بابا - جونت در بیاد



- بابا - دیگه چته ؟ - من مامانمو می‌خوام



نوشته شده در یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:,ساعت 14:55 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

یک روز یک زن و مرد ماشینشون با هم تصادف ناجوری می کنه. بطوریکه ماشین هردوشون بشدت آسیب میبینه .
ولی هردوشون بطرز معجزه آسایی جون سالم بدر می برن.
وقتی که هر دو از ماشینشون که حالا تبدیل به آهن قراضه شده بیرون میان ، رانندهء خانم بر میگرده میگه:
- آه چه جالب شما مرد هستید!…. ببینید چه بروز ماشینامون اومده !همه چیز داغون شده ولی ما سالم هستیم …. ! این باید نشونه ای از طرف خدا باشه که اینطوری با هم ملاقات کنیم و ارتباط مشترکی رو با صلح و صفا آغاز کنیم …!
مرد با هیجان پاسخ میگه:
- اوه … “بله کاملا” …با شما موافقم این باید نشونه ای از طرف خدا باشه !
بعد اون خانم زیبا ادامه می ده و می گه :
- ببین یک معجزه دیگه! ماشین من کاملن داغون شده ولی این شیشه مشروب سالمه .مطمئنن خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بمونه تا ما این تصادف خوش یمن كه می تونه شروع جریانات خیلی جالبی باشه رو جشن بگیریم !
و بعد خانم زیبا با لوندی بطری رو به مرد میده .
مرد سرش رو به علامت تصدیق تکان میده و در حالیكه زیر چشمی اندام خانم زیبا رو دید می زنه درب بطری رو باز می کنه و نصف شیشه مشروب رو می نوشه و بطری رو برمی گردونه به زن .
زن درب بطری رو می بنده و شیشه رو برمی گردونه به مرد.
مرد می گه شما نمی نوشید؟!
زن لبخند شیطنت آمیزی می زنه در جواب می گه :
- نه عزیزم ، فکر می کنم الان بهتره منتظر پلیس باشیم !!!

نوشته شده در یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:,ساعت 14:51 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

:


عروس عادی : با اجازه بزرگترها بله (این اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال قضیه رو میکنه.)
عروس لوس: بع..........له...

عروس زیادی مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون،...، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، ... ، ... (این عروس خانوم آخر هم یادش میره بگه بله واسه همین دوباره از اول شروع میکنه به اجازه گرفتن ... !)
عروس خارج رفته: با پرمیشن گریت ترهای فمیلی ... اُ یس (این هم باید به سرنوشت عروس لوس برسه تا شاید آدم بشه)
عروس خجالتی: اوهوم (قابل توجه بعضیا)
عروس پاچه ورمالیده: به کوری چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فامیل این بزغاله (اشاره به داماد) آره.... ( وضعیت داماد کاملا قابل پیش بینی است)
عروس رشتی: اووو اگر اهالی محل موافقند بنده مخالفتی ندارم
عروس هنرمند: با اجازه تمامی اساتیدم، استاد رخشان بنی اعتماد، استاد مسعود کیمیایی، ...، اساتید برجسته تاتر، استاد رفیعی، ... ، مرحوم نعمت ا.. گرجی ، شیر علی قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلین مونرو، مرحوم مارلین دیتریش، مرحوم مغفور گری گوری پک و ... آری میپذیرم که به پای این اتللوی خبیث بسوزم چو پروانه بر سر آتش ... ( تو که مادر منو **** این ستاره ها یه حرف بدی بود که داماد به عروس زده بود ما هم سانسورش کردیم)

عروس داش مشتی: با اجزه بروبکس مُجلی نیست من که پایه ام ... (با عرض تشکر از داش اسی عزیز)
عروس زیادی مؤمن و معتقد: بسم ا.. الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین ... اعوذ با... منم شیطان رجیم یس و القرآن الحکیم .... الی آخر .... ( و در آخر ) نعم (دلم به حال داماد مفلوکِ خاک بر سر میسوزه که احتمالا توی حجله عروس خانوم یه دور براش مفاتیح رو ختم میکنه تا بعد ... استغفر ا...)
عروس فمنیست: یعنی چی؟! چه معنی داره همش ما بگیم بله ... چقدر زن باید تو سری خور باشه چرا همش از ما سؤال میپرسن ! ... یه بار هم از این مجسمه بلاهت (اشاره به داماد) بپرسین ... (اصولا این قوم فمنیست جنبه ندارن که بهشون احترام بذارن و یه چیزی ازشون بپرسن ... فقط باید زد تو سرشونبهشون گفت همینه که هست میخوای بخواه و نمیخوای نخواه...


نوشته شده در یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:,ساعت 14:49 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

هیچ وقت نشده بود هیچ معلمى به من توهینى کند یا خداى نکرده از طرف اولیاء مدرسه اسائه ى ادبى چیزى به من بشود، چون طاقتش را نداشتم که نازک تر از گل بشنوم یا کسى به خودش اجازه بد هد به من بگوید بالا چشمم ابروست، یعنى همیشه طورى رفتار می کردم که همه رعایتم را مى کردند و احترامم را نگه مى داشتند. نمره هایم هم همیشه هیجده نوزده بیست بود، همین خودش بهترین دلیل بود براى این که نور چشمى آقا ناظم و عزیز دردانه خانم معلم ها باشم .

 
بقیه در ادامه مطلب..


ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:,ساعت 14:44 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |


-----دوشنبه اول مهر:

امروز روز اولی است كه من دانشجو شده ام. شماره ی كلاس را از روی برد پیدا كردم.
توی كلاس هیچ كس نبود، فقط یك پسر نشسته بود. وقتی پرسیدم «كلاس ادبیات اینجاست؟» خندید
و گفت:بله، اما تشكیل نمی شه(!)و دوباره در مقابل تعجبم گفت كه یكی دو هفته ی اول كه كلاس ها
تشكیل نمی شود و خندید.

با اینكه از خندیدنش لجم گرفت، اما فكر كنم او از من خوشش آمده باشد؛ چون پرسید كه ترم یكی
هستید یا نه. گمانم می خواست سر صحبت را باز كند و بیاید خواستگاری؛ اما شرط اول من برای
ازدواج این است كه شوهرم زیاد نخندد!

***

دو هفته بعد، سه شنبه:امروز دوباره به دانشگاه رفتم. همان پسر را دیدم از دور به من سلام كرد،
من هم جوابش را ندادم. شاید دوباره می خواست از من خواستگاری كند. وارد كلاس كه شدم
استاد گفت:"دو هفته از كلاس ها گذشته، شما تا حالا كجا بودید؟" یكی از پسرهای كلاس گفت:
«لابد ایشان خواب بودن.» من هم اخم كردم. اگر از من خواستگاری كند، هیچ وقت جوابش را
نمی دهم چون شرط اول من برای ازدواج این است كه شوهرم زیاد طعنه نزند!

***

چهارشنبه:
امروز صبح قبل از اینكه به دانشگاه بروم از اصغر آقا بقال سر كوچه كیك و ساندیس گرفتم
او هم از من پرسید كه دانشگاه چه طور است؟ اما من زیاد جوابش را ندادم. به نظرم می خواست
از من خواستگاری كند، اما رویش نشد. اگر چه خواستگاری هم می كرد، من قبول نمی كردم؛
آخر شرط اول من برای ازدواج این است كه تحصیلات شوهرم اندازه ی خودم باشد!

***

جمعه:

امروز من خانه تنها بودم. تلفن چند بار زنگ زد. گوشی را كه برداشتم، پسری گفت:
خانم میشه مزاحمتون بشم؟ من هم كه فهمیدم منظورش چیست اول از سن و درس
و كارش پرسیدم و بعد گفتم كه قصد ازدواج دارم، اما نمی دانم چی شد یخ كرد و گفت
نه و تلفن را قطع كرد. گمانم باورش نمی شد كه قصد ازدواج داشته باشم. شرط اول
من برای ازدواج این است كه شوهرم خجالتی نباشد!

***

سه هفته بعد شنبه:
امروز سرم درد می كرد دانشگاه نرفتم. اصغر آقا بقال هم تمام مدت جلوی مغازه اش
نشسته بود، گمانم منتظر من بود. از پنجره دیدمش. این دفعه كه به مغازه اش بروم
می گویم كه قصد ازدواج ندارم تا جوان بیچاره از بلاتكلیفی دربیاید، چون شرط اول من
برای ازدواج این است كه شوهرم گیر نباشد!

***

سه شنبه:
امروز دوباره همان پسره زنگ زد؛ گفت كه حالا نباید به فكر ازدواج باشم. گفت
كه می خواهد با من دوست شود. من هم گفتم تا وقتی كه او نخواهد ازدواج كند
دیگر جواب تلفنش را نمی دهم، بعد هم گوشی را گذاشتم. فكر كنم داشت امتحانم
می‌كرد، ولی شرط اول من برای ازدواج این است كه شوهرم به من اعتماد داشته باشد!

***

چهارشنبه:


امروز یكی از پسرهای سال بالایی كه دیرش شده بود به من تنه زد؛ بعد هم عذرخواهی كرد،

من هم بخشیدمش. به نظرم می‌خواست از من خواستگاری كند، چون فهمید من چه همسر
مهربان و با گذشتی برایش می‌شوم؛ اما من قبول نمی‌كنم. شرط اول من برای ازدواج این است
كه شوهرم حواسش جمع باشد و به كسی تنه نزند!

***

جمعه:

امروز تمام مدت خوابیده بودم؛ حتی به تلفن هم جواب ندادم، آخر باید سرحرفم بایستم.
گفته بودم كه تا قصد ازدواج نداشته باشد جوای تلفنش را نمی دهم. شرط اول من برای
ازدواج این است كه شوهرم مسئولیت پذیر باشد!

***

دوشنبه:

امروز از اصغرآقا بقال 2 تا كیك و ساندیس گرفتم. وقتی گفتم دو تا، بلند پرسید چند تا؟
من هم گفتم دو تا. اخم هایش كه تو هم رفت فهمید كه غیرتی است. حالا مطمئنم
كه او نمی تواند شوهر من باشد. چون شرط اول من برای ازدواج این است كه شوهرم
غیرتی نباشد، چون این كارها قدیمی شده!

***

پنچ شنبه:

امروز دوباره همان پسره تلفن زد و گفت قصد ازدواج ندارد، من هم تلفن را قطع كردم. با او هم ازدواج نمی كنم؛ چون شرط اول من برای ازدواج این است كه شوهرم هی مرا امتحان نكند!

***

دوشنبه:

امروز روز بدی بود. همان پسر سال بالایی شیرینی ازدواجش را پخش كرد. خیلی ناراحت شدم گریه هم كردم ولی حتی اگر به پایم هم بیفتد دیگر با او ازدواج نمی كنم. شرط اول من برای ازدواج این است كه شوهرم وفادار باشد!

***

شنبه:

امروز یك پسر بچه توی مغازه ی اصغرآقا بقال بود. اول خیال كردم خواهرزاده اش است، اما بچه هه هی بابا بابا می گفت. دوزاریم افتاد كه اصغرآقا زن و بچه دارد. خوب شد با او ازدواج نكردم. آخر شرط اول من برای ازدواج این است كه شوهرم زن دیگری نداشته باشد!

***

یكشنبه:

امروز همان پسری كه روز اول دیدمش اومد طرفم. می دانستم كه دیر یا زود از من خواستگاری می كند. كمی كه من و من كرد، خواست كه از طرف او از دوستم "ساناز" خواستگاری كنم و اجازه بگیرم كه كمی با او حرف بزند. من هم قبول نكردم. شرط اول من برای ازدواج این است كه شوهرم چشم پاك باشد!

***

ترم آخر :
امروز هیچ كس از من خواستگاری نكرد. من می دانم می ترشم و آخر سر هم مجبور می شم زن اكبرآقا مكانیك بشوم

نوشته شده در یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:,ساعت 14:31 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

بچه ها سلام خوبید همین الان واسه من یه نظر اومدنوشته:

با سلام خدمت وبلاگ نویس محترم

گروه رسمی LOXBLOG تصمیم گرفته که به صورت رایگان وبلاگ شما را تبدیل به سایت .IR کند به همین دلیل شما باید یوز و پسورد وبلاگتان را برای ما فرستاده تا پیگیری شود

 

بچه ها من قبلا این چیزارو تو خود لوکس بلاگ دیدم که گفته به هیچ وجه اطلاعات ندید حتی اگه با اسم و ایمیل لوکس بلاگ اومده باشه خلاصه خریت نکنیدها ازمن گفتن بود حالا آدرس ایمیلشو نگاه کنید:فک کردن ما خریم همین جوری بیایم پسوردو...خودمنو رو بدیم اینا اینم آدرس ایمیلش:peyman_6264293@yahoo.com

نوشته شده در یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:,ساعت 14:3 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

 

خری آمد به سوی مادر خویش

                                                           بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش

برو امشب برایم خواستگاری
                                                           اگر تو بچه ات را دوست داری

خر مادر بگفتا ای پسر جان
                                                           تو را من دوست دارم بهتر از جان

زبین این همه خرهای خوشگل
                                                       یکی را کن نشان چون نیست مشکل

خرک از شادمانی جفتکی زد
                                                             کمی عرعر نمود و پشتکی زد

بگفت مادر به قربان نگاهت
                                                             به قربان دو چشمان سیاهت

خر همسایه راعاشق شدم من
                                                              به زیبایی نباشد مثل او زن

بگفت مادر برو پالان به تن کن
                                                               برو اکنون بزرگان را خبر کن

به آداب و رسومات زمانه
                                                              شدند داخل به رسم عاقلانه

دو تا پالان خریدند پای عقدش
                                                                به افسار طلا با پول نقدش

خریداری نمودند یک طویله
                                                           همانطوری که رسم است در قبیله

خر عاقد کتاب خود گشایید
                                                                 وصال عقد ایشان را نمایید

دوشیزه خر خانم آیا رضایی ؟
                                                             به عقد این خر خوشتیپ درآیی ؟

یکی از حاضران گفتا به خنده

                                                               عروس خانم به گل چیدن برفته

برای بار سوم خر بپرسید

                                                              که خر خانم سرش یکباره جنبید

خران عرعر کنان شادی نمودند
                                                              به یونجه کام خود شیرین نمودند

به امید خوشی و شادمانی
                                                                برای این دو خر در زندگانی

 

خنده داار بود نه؟؟؟؟نظر یادتون نره!!!

نوشته شده در یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:,ساعت 13:0 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

سلام بچه ها دیشب یه فیلم دیدم خیلی گریه دار بود خیلــــــــــی

من که از اینترنت دانلودش کردم بهتون پیشنهاد میکنم حتما نگاش کنین بعد نظرتون رو بگید

 

اسم فیلم؟!

         

              <زمانی برای دوست داشتن>

نوشته شده در شنبه 18 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:8 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

ســــــــــــــلام

خوبیددوستان؟

یه خبر من از بعد شهریور دیر به دیر آپ میکنم ولی سعی میکنم به نظرهاتون که ماشاالله روز به روز بیشتر میشه جواب بدم چون اینو یه دونه بی احترامی میدونم!

خوب نظرتون چیه ؟

تازه یه کاری هم واسم پیش اومده که گفتنش رو لازم نمیبینم!(اقوام ودوستان میدونند پس نپرسند) 

                                          

                                                دوستتون دارم زیــــــــــــــاد

 

                                                      اینو بدونید بیادتونم

 

                                                            Bye

                                                                  

نوشته شده در شنبه 18 شهريور 1391برچسب:,ساعت 14:49 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

سلام بچه ها این دختر خالم ترنمِ:

اینم پارمیس:

 

نوشته شده در جمعه 17 شهريور 1391برچسب:,ساعت 19:48 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

love AND fun 35 عکس های متحرک عاشقانه و خنده دار

 

love AND fun 115 عکس های متحرک عاشقانه و خنده دار

 

 

love AND fun 105 عکس های متحرک عاشقانه و خنده دار

 

love AND fun 95 عکس های متحرک عاشقانه و خنده دار

 

 

love AND fun 85 عکس های متحرک عاشقانه و خنده دار

 

 

 

 

love AND fun 65 عکس های متحرک عاشقانه و خنده دار

 

 

 

 

love AND fun 55 عکس های متحرک عاشقانه و خنده دار

 

 

 

 

love AND fun 45 عکس های متحرک عاشقانه و خنده دار

 

love AND fun 25 عکس های متحرک عاشقانه و خنده دار

 

 

 

 

love AND fun 16 عکس های متحرک عاشقانه و خنده دار

 

 

 

 

love AND fun5 عکس های متحرک عاشقانه و خنده دار

نوشته شده در جمعه 17 شهريور 1391برچسب:,ساعت 18:8 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

بقیه عکس ها در ادامه مطلب..


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 17 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:55 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

همتون رو دوست دارم و دوباره ميام پيشتون

نوشته شده در جمعه 17 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:32 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

 

 

                       

 

نوشته شده در جمعه 17 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:32 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |

ببین خانوم ، تو روزنامه نوشته که مردها به طور متوسط در روز از پانزده هزار کلمه برای

صحبت کردن استفاده میکنند ولی زنها از سی هزار کلمه . دیدیت ثابت شد شما زنها*

بیشتر حرف میزنین تا ما مردها؟ خانم : هیچ هم همچنین چیزی نیست . فوقش ثابت

شده که ما هر حرف رو باید دو بار بزنیم تا توی مخ شماها فرو بره …!

 

 

پسرها به ۵ گروه تقسیم میشن

‌گروه اول پسرایی هستند که دخترا رو بدبخت میکنن!

گروه دوم پسرایی هستند که اشک دخترا رو در میارن!

گروه سوم پسرایی هستند که جوون دخترا رو به لبشون میرسونن!

گروه چهارم پسرایی هستند که کاری میکنن دخترا روزی ۱۸ بار‌آرزوی مرگ کنن!

گروه ۵ پسرایی هستند که به اشتباه فکر میکنن جزو هیچکدوم از گروههای بالا نیستن

 

مرد به خدا می گه: چرا زن رو زیبا آفریدی ؟*

خدا می گه: واسه اینکه تو دوستش داشته باشی

دوباره می پرسه پس چرا ناقص العقله ؟

خدا هم درجواب میگه:

واسه این که تورو دوست داشته باشه !!!

 

 

وقتی یه زن میبینه که شوهرش داره زیکزاک تو حیاط میدوه باید چیکار کنه؟

هیچی ، باید بهتر هدف بگیره و به شلیک کردن ادامه بده

نوشته شده در جمعه 17 شهريور 1391برچسب:,ساعت 15:59 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |


Power By: LoxBlog.Com