!!


حیاط خلوت من

خوش آمدید

سرگذشت عشق یک بچه (عکس های طنز)
.


من سرم توی کار خودم بود

بعد یه روز یه نفرو دیدم

اون این شکلی بود

ما اوقات خوبی با هم داشتیم
من یه کادو مثل این بهش دادم

وقتی اون کادومو قبول کرد من اینجوری شدم

ما تقریبا همه شبها با هم گفت و گو میکردیم

وقتی همکارام من و اونو توی اداره دیدن اینجوری نگاه میکردن

و منم اینجوری بهشون جواب میدادم

اما روز ولنتاین اون یه گل رز مثل این داد به یه نفر دیگه

و من اینجوری بودم

بعدش اینجوری شدم

احساس من اینجوری بود

بعد اینجوری شدم

بله….آخرش به این حال و روز افتادم

پدر عاشقی بسوزه



نظرات شما عزیزان:

یونس
ساعت15:44---23 تير 1392
گریم گرفت

ارسلان
ساعت11:03---22 تير 1392
تو منو حتما میشناسی ارسلان20
واقعا وبلاگت خوبه دیونه کننده اس خوشم اومد


آوا
ساعت20:07---15 تير 1392
خیلی باحال بود...

خوشحال میشم به وبه منم سر بزنی نظر یادت نره ها...
پاسخ:slm azizam chashm


مسعود
ساعت11:13---30 خرداد 1392
سلام پرستو خانم گل
چه عجب سری به ما زدی!!!!!!!!1
با شعر جدید اپم
ولی کلا پدر عاشقی بسوزه


roz meshki
ساعت13:26---17 خرداد 1392


rahaa
ساعت20:57---16 خرداد 1392
slm parastoooooooo joooooooooooooooon merc azizam k omadi bhm sar zadi

kheali jalaeb va khande dar bod ba khanevade koliiiiiiii khandidim

milinkamet azizam

felan
پاسخ:mer30 azizam


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 16 خرداد 1392برچسب:,ساعت 19:33 توسط ॡpᗩરિᗩ₴TΌΌॡ | |


Power By: LoxBlog.Com